سامان سالور متولد ۱۳۵۵ کارگردان و فیلمانه نویس ایرانی است. او علاوه بر کارگردانی چند فیلم بلند، فیلمهای کوتاه داستانی و مستند زیادی ساخته که برخی از آنها برنده جایزههای زیادی از جشنوارههای داخلی و خارجی شدهاند.
او فارغالتحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره است. نخستین فیلم بلند او، ساکنین سرزمین سکوت (۱۳۸۲) برنده جایزه منتقدان بینالمللی فیپرشی شد. ساخته بعدی او، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (۱۳۸۴) برنده جایزه بخش سینماگران معاصر جشنواره فیلم لوکارنو و بالن طلایی جشنواره سه قاره نانت و چند جایزه دیگر شد.
مصاحبه اختصاصی با دانش آموختهی سوره سامان سالور؛
دوست ندارم به دانشگاه سوره باز گردم
سامان سالور برای ما سورهایها نامی آشناست. او ورودی سال ۷۴ رشته سینما سوره است. از میان آثار او میتوان به فیلمهای کوتاه آرامش با دیازپام ۱۰، بازی نهایی و دربست اکباتان اشاره کرد. ساکنین سرزمین سکوت، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین، ترانه تنهایی تهران و در نهایت سیزده ۵۹ آثار بلند سینمایی وی است. او توانسته جوایزی از جشنوارههای مختلف سینمایی من جمله جایزه یوزپلنگ طلایی بخش سینماگران معاصر جشنواره فیلم لوکارنو برای چند کیلو خرما برای مراسم تدفین – ۲۰۰۶ را کسب کند.
این روزها سیزده ۵۹ شما سر زبانهاست اما ما میخواهیم نگاهی به گذشته بیندازیم و به سالهای دانشگاه بازگردیم. نظر شما در خصوص آن دوران چیست؟
فکر میکنم فضا، آدمها و ارتباطاهایی که در دانشگاه وجود داشت از خود کلاسهای آموزشی مهمتر بود. کلاسهای درسی آنچنان گیرا نبود به جز معدود کلاسهایی و استادهایی که کمک شایانی به دانشجویان میکردند.
از میان استادان آن زمان فکر میکنید چه استادی روی شما تاثیر مثبتی گذاشت؟
دکتر الستی. در آن زمان کلاسهایی خوبی در درسهای زیباشناسی و نقد فیلم برگزار میکردند و خیلی از دوستان کلاسهای دیگراشان را نمیرفتند و به کلاس دکتر الستی میآمدند. استاد دیگر یدالله شهبازی بود که فیلمبرداری را به صورت علمی و عملی به صورت کاربردی به ما درس داد.
بعد از گذشت این ایام آیا دوست دارید دوباره به فضای دانشگاه بازگردید؟
دوست ندارم به دانشگاه باز گردم. مگر آنکه به جای کلاس کم بهره علمی کلاسها به شکل کار کارگاهی برگزار شود. ضمن آنکه فضاهای دانشگاهی عوض شده است. در آن زمان متوسط سن و سال دانشجویان بیشتر بود و سینما را قبل از ورود به دانشگاه تجربه کرده بودند و فیلم ساخته بودند. در آن زمان اتفاق خوبی بود. اغلب کار کارگاهی بود و هر کس تلاش میکرد که وارد جریان سینما شود. بعد از آن اتفاق بود که متوسط سن و سال دانشجوها پایین آمد و هرکس که درس خوانتر بود به سینما وارد شد و در حال حاضر تعداد کمی از دانشجویان کار عملی دارند که وارد دانشگاه میشوند.
فکر میکنید ضعف دانشگاههای هنر چیست؟
نوع برنامه ریزی آموزشی ضعیف است دانشگاه هنر زمانی موفق است که شبیه به مدارس فیلمسازی عمل کند یعنی تجربه کردن به شکل عملی برایش مهم باشد و دانشجوها بیشتر به این فکر کنند که نمره بگیرند و صرفا درسهای تاریخ سینما را بخوانند و عملا باید تجربه کنند و تورهای عکاسی، فیلمبرداری و... مختلف بگذارند.
برای بهبود وضعیت چه باید کرد؟
یک فیلم ساز باید ادبیات تا نقاشی را بداند. در بسیاری از کلاسهای دانشگاهی سخت گیریها شبیه به مدارس راهنمایی است تجربه برای کسی اهمیتی ندارد. نمره عالی گرفتن تفکر بچهها را عوض میکند. در حالی که باید از اساتیدی استفاده کرد که با تجربه هستند و توان انتقال تجربیات خود را نیز دارند.
سامان سالور را ببینید:
http://www.persianv.com/cinema/khabar/Saman_Saloor_983135.jpg
http://www.shortfilmnews.com/images/pics/samansaloor_1190793281.jpg
http://www.cinetmag.com/gallery/Saman_Saloor_Locarno2006.jpg
واااااااااااااای
سامان سالور
افتخار دانشگامونه
من عاشقشم
البته عاشق کاراش ها
گفته های دوست دیگر را تایید می کنم
به خصوص با کار دفاع مقدسی شان گل گاشته اند
fekr mikonam jaee khilia to in safhr khalie masalan alireza amini ya fima emami va jalale moosavi girimore cinema va khiliaee dige ke ba takmil shodan in safhe eftekhar vase hame sooreh be vojood miad rasti tashakor mikonam vase kare ghashangetoon ....
ye chiz dige shoma khastin honarmand betoon moarefi konim vali bebakhshid koja?