هنرمندان دانشگاه سوره

آشنایی با هنرمندانی که در دانشگاه سوره درس خوانده اند

هنرمندان دانشگاه سوره

آشنایی با هنرمندانی که در دانشگاه سوره درس خوانده اند

حامد نیک پی/خواننده و آهنگساز/رشته موسیقی

حامد نیک پی خواننده و آهنگساز فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه سوره است. اولین حضورش با گروه رومی بود و در کنسرت‌های این گروه حضور داشت. همچنین با گروه «مسعود حبیبی» به هند سفر کرد و در جشنواره‌ «جهان خسرو» خواند. او هم‌اکنون در آمریکا به سر می‌برد و در زمینه‌ تدریس موسیقی سنتی مشغول به کار است. هراز گاهی در کنسرت‌هایی می‌خواند و می‌نوازد. صدای او را می توانید در آهنگ «عشق سرعت» گروه کیوسک بشنوید. 

 

 

 

 

حامد نیک پی عزیز لطفا اول کمی در باره خودت توضیح بده!

در سال 1356 در تهران به دنیا آمدم و در خانواده ای هنر دوست بزرگ شدم. زمانی که مادرم نزد استاد نصرالله پور ناصح به یاد گیری آواز در مکتب استاد عبدالله دوامی مشغول بود، من هم شروع به یاد گیری آواز کردم. در واقع مادرم اولین معلم و مشوق اصلی من بود

.

از چه سنی فراگیری موسیقی را شروع کردی؟

خواندن را از سن 8 سالگی با تصنیف هاو ردیف های پایه ای و ساده شده ی ایرانی شروع کردم. بعد نزد استاد زید الله طلوعی تار و سه تار یاد گرفتم و از محضر استاد هوشنگ ظریف برای یادگیری تار استفاده کردم. بعد با عود و تنبور آشنا شدم و نواختن آنها را آموزش دیدم. تا اواخر دوران دبیرستان بیشتر روی نوازندگی کار می کردم. از حدود سن 17-18 سالگی روی خوانندگی تمرکز بیشتری کردم. از محضر اساتیدی چون مظفر شفیعی و حسام الدین سراج استفاده کردم، البته در مورد استاد سراج بیشتر می توانم بگویم در کارگاه های آموزشی کوتاه مدت ایشان بودم.

 

 چه سالی؟

سال 77 بود. بعد، سال 78 که وارد دانشگاه شدم، در آنجا با اساتیدی مانند فرخ مظهری، عطاءالله جنکوک، داریوش پیرنیاکان و حمید سکوتی کار کردم. در همین حین بود که همکاری ام را با گروه موسیقی "رومی" به سرپرستی پدرام درخشانی، که یک گروه موسیقی تلفیقی بود و موزیسین های خوب سنتی، جاز و راکی با آن همکاری می کردند شروع کردم. در کنار آن، گروه موسیقی صوفی "دالاهو" به سرپرستی مسعود حبیبی بود که اساتیدی مثل حسن ناهید،نوازنده ی نی، شادروان شهریار فریوسفی،تار نواز، کوروش بابایی، نوازنده ی کمانچه برایشان ساز می زدند.  به عنوان خواننده و آهنگساز با آنها همکاری می کردم. آقای ناصر خراسانی که مدیر برنامه هم بود و آقای مسعود حبیبی آهنگساز، هر دو  دف می نواختند. این ها همزمان بود با دوران تحصیلم در دانشگاه. از همین موقع بود که گوش موسیقی و ذهنیت من آرام آرام روی آواز تلفیقی و آواز مدرن متمرکز می شد. مدام به این فکر می کردم که چطور می شود گام های غربی و رنگ های مختلف موسیقی، موسیقی ما را همراهی کنند بدون اینکه به آن ضربه بزنند. متاسفانه آنچه من در اکثر تجربه ها دیده ام این است که معمولا رنگ صدای موسیقی ایرانی در خدمت موسیقی غیر ایرانی بوده. ما باید کاری می کردیم که نقش اول این سناریو را موسیقی ما بازی کند و دیگران برای طراحی فضای اطراف آن کمک کنند.

در سفرهایم به هند و اروپا، با موزیسین ها و خواننده های غیر ایرانی برخورد داشتم و از هر یک چیزی آموختم. این ها همه در ذهن من می ماند و من در آینده از آن ها استفاده می کردم. در نهایت وقتی به پایان دوره ی دانشگاه نزدیک می شدم، با این گروه ها در اروپا و آسیای میانه کنسرت های مختلفی داده بودم.

تحصیلاتت در دانشگاه کی تمام شد؟ و کی به آمریکا مهاجرت کردی؟

به علت تاخیری که در ورود به دانشکاه داشتم،سال 2005 از دانشگاه سوره فارغ التحصیل شدم و همان سال هم به آمریکا مهاجرت کردم. 

 

در کار موسیقی از چه چیز ها و چه کسانی تاثیر گرفته ای؟ آیا الگو هایی داری؟

در آهنگ سازی و سبک خواندن نه، حتی سعی می کنم از هر تقلیدی دوری کنم. با اینکه مثل هر هنر جویی، هنگام یادگیری کار اساتید زیادی را تقلید می کردم. همیشه همانطور که می دانید از تقلید شروع می شود تا بعد بر مبنای آموخته ها هنرجو، شخصیت هنری خود را پیدا کند. زمانی که پیش آقای فخرالدینی شروع به آهنگ سازی کردم، اولین درخواست ایشان از شاگردانش این بود که تا مدتی حتی به کارهای آهنگ سازان دیگر گوش نکنید تا ذهنتان خالی شود و خودتان بالا بیایید. 

در موسیقی خودت دقیقا چه ویژگی هایی از موسیقی ایرانی را با چه ویژگی های موسیقی غیر ایرانی تلفیق می کنی؟

در موسیقی تلفیقی باید خیلی دقت کرد که ترکیب سطحی صورت نگیرد. تمام تلاشم این است که ملودی ایرانی آسیب نخورد تا شنونده بتواند آن را به عنوان موسیقی ایرانی تشخیص بدهد. و بعد سعی می کنم در انتخاب دستگاهها، از دستگاههایی استفاده کنم که امکان تلفیق با ساز هایی که ربع پرده ندارند را به من بدهند. مثلا تلفیق فضای سه گاه با موسیقی فلامنکو خیلی سخت است، و این خود، محدودیت هایی را در کار ایجاد می کند. یا مثلا در چهارگاه، ربع پرده ها را به نیم پرده تبدیل می کنم تا حال و هوایی از چهارگاه فانتزی بدهد. در ساز بندی بیشتر سعی می کنم از ساز بندی آکوستیک استفاده کنم تا ساز های الکتریک. در بعضی کار ها از گیتار بیس بدون پرده استفاده کرده ام تا بتواند فضای آکوستیک تری ایجاد کند.

 

کنسرت مونترال اولین کنسرتی بود که در آن محوریت با خودت بود؟

بله. در اجراهایی که تا سال 2005 داشتم، همیشه به عنوان خواننده یک گروه به سرپرستی کس دیگری همکاری می کردم. بعد از مهاجرت به آمریکا هم به دلیل محدودیت در پیدا کردن نوازنده، اولین آلبومم "گذرگاه تنها" در واقع تکنوازی من از سازهای مختلف بود. بعد کم کم به جمع آوری گروه پرداختم و از نوازنده های محلی استفاده کردم. ولی این تور، مشخصا بر مبنای آلبوم دوم من "آسوده" یا “All is Calm” است که در آن از موسیقی دانهای بسیار خوب جهانی برای همکاری دعوت کرده ام، افرادی که نامشان را بارها در پروژه های موسیقی ملل دیده و شنیده اید. آهنگ ها هم همه ساخته خودم بودند.

مونترال اولین اجرای شخصی من با گروه خودم در یک تور مستقل بود. به عنوان اولین اجرا به نظر خودم از بهترین ها بود. هم از لحاظ اجرایی راضی بودم و هم مخاطبان بسیار گرمی داشتم و انرژی بسیار زیادی به ما دادند تا بتوانیم در ادامه ی این تور هم با موفقیت جلو برویم. 

 

حامد نیک پی عزیز از شما سپاسگزاریم